جواد صبوحی
«... یک بار به مترسکی گفتم: لابد از ایستادن در این دشت خلوت خسته شدهای. گفت: لذت ترساندن عمیق و پایدار است، من از آن خسته نمیشوم. دمی اندیشیدم و گفتم: درست است، چون که من هم مزه این لذت را چشیدهام .
گفت:فقط کسانی که تنشان از کاه پر شده باشد، این لذت را میشناسند ....»
سه سال پیش،پس از ماجرای اسیدپاشیهای اصفهان خوره عجیبی به جان عدهای افتاد تا با سوء استفاده از فضای بحرانی آن روز و ذهنیت غالب بر جامعه، بطری آب به دست بیپروا در خیابانهای شهرها جولان دهند و با خالی کردن آن بر روی عابران از دیدن وحشتزدگی مردم لذت ببرند.
جمعه گذشته نیز پس از حوادث تروریستی تهران گروهی بیمار با سوءاستفاده از فضای روانی ناشی از این اتفاق، در شب قدر، با منفجر کردن مواد بکار رفته در یک مخزن زباله در حوالی آستان مقدس حضرت عبدالعظیم، گروهی از مردم را ترساندند و بی شرمانه به ترس آنها خندیدند.
جماعتی نیز در یکی از خیابانهای پرتردد تهران پس از عبور از میان مردم با خودرو ترقهای را روشن و به میان جمعیتی که برای راز و نیاز در شب قدر و رفتن به مساجد در حال عبور بودند، پرتاب میکردند.
نظیر این اتفاق هر روز بگونهای دیگر در گوشهای از شهرهای کشور بویژه برای زنان و دختران رخ میدهد و گروهی بیمار از حس کثیف خود حظ میبرند.
تا دلتان بخواهد فضای مجازی نیز لبریز از تصاویر و کلیپهای متعددی است که فرد یا گروهی با ابزارهای مختلف روح و روان دیگران را به بازی میگیرد و متأسفانه من و شما نیز گاه و بیگاه از هراس عمیق در وجود آنها میخندیم.
«کلیپ خنده دار دوربین مخفی زنده شدن مرده و ترساندن مردم، ترساندن نینیها، آموزش ترساندن همسر، کلیپ ترساندن مادر توسط بچه اش،دوربین مخفی باحال شلیک گلوله و ترساندن مردم،ترساندن مردم با اره برقی،تبر و چاقو در خیابانهای شهر و...» متأسفانه اینها مُشتی است نمونه خروار از اختلال روانی عریانی که علاوه بر شبکههای مجازی، مصادیقی از جنس فرنگی اش را هم میتوان در رسانه اخلاق مدار ملی خودمان دید.
عطش عجیب این عده برای نشانه رفتن و به سخره گرفتن احساسات جمعی دیگران با هر نام چه تفریحات زودگذر، واکنش زشت هیجانی و یا اختلال روانی خوانده شود در درازمدت به بروز بحرانهای عمیق رفتاری در جامعه میانجامد.
کافی است قدری به گذشته برگردیم تا هویت بذر معیوبی که اینک پس از سالها در نتیجه سکوت نظام تربیتی سر از نهاد جامعه برآورده، بیشتر برایمان آشکار شود. شاید اگر آن روز قبح رفتار یک همکلاسی در کلاس درس و ایجاد ترس در دل معلم کلاسمان بسادگی نمی شکست، امروز ما پشت نیمکت نشینهای ایام شباب، بیتفاوت از کنار رفتارهای مترسکهای متحرک در خیابانهای شهر نمیگذشتیم.
خلاصه آنکه فراموشمان نشود، خشونت خوش خیم ایجاد هراس در میان مردم اگر با تدابیر مسئولان انتظامی و پیش از آن نهادهای فرهنگی جامعه درمان نشود به خشونتی بدخیم بدل خواهد شد که سلامت تمامی پیکره جامعه را تهدید خواهد ساخت.
نظر شما